امین و استوار. (ناظم الاطباء). کسی که امانت نگاه دارد. (فرهنگ فارسی معین). کسی که دارای صفت امانت باشد و هرچه به او سپارند بدون کسر و نقصان بازدهد، و هرچه به او گویند اعادۀ آن در هیچ جا و هیچوقت جایز نداند و روا نشمارد. (ناظم الاطباء) : چو دل را محرم اسرار کردند خموشی را امانتدار کردند. وحشی بافقی. ’اثر’ آخر بزلف پرفن او نقد دل دادم امانتدار خود کردم ز نادانی پریشان را. شفیع اثر (از بهار عجم)
امین و استوار. (ناظم الاطباء). کسی که امانت نگاه دارد. (فرهنگ فارسی معین). کسی که دارای صفت امانت باشد و هرچه به او سپارند بدون کسر و نقصان بازدهد، و هرچه به او گویند اعادۀ آن در هیچ جا و هیچوقت جایز نداند و روا نشمارد. (ناظم الاطباء) : چو دل را محرم اسرار کردند خموشی را امانتدار کردند. وحشی بافقی. ’اثر’ آخر بزلف پرفن او نقد دل دادم امانتدار خود کردم ز نادانی پریشان را. شفیع اثر (از بهار عجم)